به گزارش همدان پرس؛ این خاصیت دنیای امروز که یک گزارش تاثیری بیشتر از هزاران کتاب و مقاله دارد، مردم با چیزهای راحت تری مثل فوتبال بیشتر اُنس می گیرند و آن که فوتبال را روایت می کند با هر جمله اش می تواند کلی تاثیر مثبت و منفی بگذارد، جواد خیابانی مثل خیلی های دیگر نمی داند در چه موقعیتی قرار گرفته و چقدر تک تک کلماتش شنیده می شود.
او خیلی راحت با دو قطبی سازی و با غیریت سازی های جعلی تماشاچیان وطنی یک مسابقه فوتبال را نه که تهییج و یا حتی تحریک، بلکه مشوش می کند!
تاکید چندباره و لوث روی عبارت «فوتبال ملی» در یک مسابقه باشگاهی، البته که به مذاق هیچ بینندهای خوش نمی آید، کما این که مثلا گزارشگر شهر منچستر هیچگاه در مسابقات جام باشگاه های اروپا تاکیدی بر یکدلی با طرفداران لیورپول ندارد، این جا اما کسی بیست سال پیش یک مسابقه را حماسی گزارش کرد (ایران_استرالیا) و دائم می خواهد همان موقعیت را تکرار کند. انگار نه انگار که هر زمانه ای واژه ها و حس و حال خودش را طلب می کند. این همه تاکید بر یک ملی گرایی تصنعی با این حجم از اغراق: «خودِ ایسلندی ها هم مثل تماشاچیان ما دست نمی زنند»، «کی گفته ما نباید میزبان عربستانی ها باشیم؟» این تنها دو نمونه بود از تمام جملات دِمُده و نچسب خیابانی بود و این سوال می ماند که این نوع گزارشگری چه سودی دارد چون تایید حس کاذب «ما خوبیم» مضاعف در میان ما!
این زمانه یک گزارش فوتبال می تواند روشنگری داشته باشد و می تواند ما را با خود انتقادی آشنا کند با واقعیت البته، مردم امروز بیشتر طالب رئالیسم هستند و حماسه سازی در سال 76 کارا بود، واقعیت همین است که ما تماشاچیان خیلی خوبی نداریم و بارها به خاطر آن ها به دردسر افتاده ایم، حجم بداخلاقی ها و فحاشی ها زیاد است، واقعیت این است که فوتبال امارات و عربستان از ما شاکله دارتر و با برنامه تر است، کاش خیابانی گاهی کمی فردوسی پور باشد؛صادقانه تر و نزدیک تر و گزنده تر