به گزارش همدان پرس؛ در جوامع سنتی مدرن و پسا مدرن که جامعه به شکل توده وار و یا اندام واره شده وجود داشته و دارد بخش عمدهای از آگاهیها بر اساس اصل حجیت برای افراد حاصل میشود و خود افراد در کسب آن تجربه زیستهای را ندارند.
مثلا بیشتر مردم جهان کروی بودن زمین را ندیده اند اما باور دارند که زمین گرد است چون دانشمندان گفته اند. در سه شکل جامعه یاد شده یعنی سنتی مدرن و پست مدرن هم مرجعیت صدور احکام حجیت متفاوت است که خود موجب توهم آگاهی می گردد.
در جوامع سنتی که به صورت توده وار است اکثریت قریب به اتفاق جامعه یک باور دارند و آن هم نظر فرد و تابعین اوست که اعتماد به آنها در آن جامعه وجود دارد، در این جوامع افراد ر مرحلهای از آگاهی ـ ناآگاهی هستند که به نادان بودن خود نسبت به مرجع آگاهی بخش واقفند.
در دوران مدرن این مرجعیت در کشورهای مدرن شده معطوف به دانشمندان عصر جدید بود اما در جوامع پسا مدرن که شکل دیگری از جامعه تودهای شکل گرفته اولاً مراجع متعدد و متکثر و در عین حال توام با کنکاش کمتر نسبت به جوامع مدرن است.
در این جوامع مرجع صادر کننده آگاهی رسانههای عمومی هستند و برخلاف جوامع سنتی و حتی مدرن که افراد جامعه به ناآگاهی نسبی خود باور دارند رسانهها با القاء توهم آگاهی به افراد جامعه این باور عمومی را در جامعه توده وار جدید شکل میدهد که افراد تصور می کنند آگاهی کامل و تمامی در حوزههای مورد علاقه خود دارند.
آمیختگی جامه سنتی و پست مدرن در ایران میدانی برای تقابل آگاهی و سردرگمی مردمانی است که گمان میکنند آگاهی آنها مختصر و نسبیست اما اکثریت جامعه متوهمانه خویش را آگاه میپندارند که شامل بخشهای سنتی جامعه نیز میشود چرا که با دستیابی به رسانههای جمعی خصوصاً رسانههای مجازی که جای کتابهای دوران مدرن را گرفته است با خواندن مطالبی که از سوی رسانهها پمپاژ میشود گمان میکنند که نه تنها به واقعیت بلکه به حقیقت دست یازیده اند.
در چنین شرایطی که توهم آگاهی اندیشه افراد را به سمت خود پنداری سوق میدهد شرایط برای فهم واقعیت بغرنج میباشد در واقع آگاهی در گفتمانهای مختلف بعضاً توهماتی از سوی پروپاگاندای رسانهای است. که حتی با مطالعه یک خبر یا مطلب یا موضوع از چند رسانه هم گاهی نمیتواند واقعیت را درست به ما بنمایاند.
در مبحث توسعه درونزای انسانی بهره بردن از تجربیات گذشتگانی که در این زیست بوم به دست آمده و یا استفاده از تجربیات جوامع دیگر میتواند بسیار راهگشا و حتی گره گشا باشد.
داستانهایی مانند فیل در مثنوی معنوی با رویکرد عرفانی و یا جملاتی از شیخ الرئیس ابن سینا که مدعی است اوج مرحله دانستن وقوف بر ناآگاهی خویشتن است بهترین راه در رویکرد فلسفی و خردگرایانه است.
اگر در جامعه ایرانی نیک بنگریم از ابتدای انقلاب که تحریم رسانه های عمومی از جمله رادیو و تلوزیون رفع شد آگاهی های عمومی در مورد قوانین و مخصوصا قوانین اساسی بیشتر از آنکه متاثر از متن قوانین باشد متاثر از فضای رسانه ای است.
رسانه هایی که شامل رسانه های کاملا سنتی مانند خطابه ها و گهده های اجتماعی تا صدا و سیمایی که رنگ مذهب رسمی به خود گرفته بود و لذا متن قولنین بر اساس تاویل ناشرین تبیین می شد و همین امر محتوای قوانین را تغییر و گاه آنرا بجای قاطع بودن سیال می نمود.
از ویژگیهای مهم قانون در دنیای مدرن این است که ضمن اینکه همه افراد در مقابل قانون برابر هستند قوانین به صورت حداقلی در تنظیم و تصویب و به صورت حداکثری اجرا میشوند.
با توجه به اینکه بسیاری از قوانین حداکثری تنظیم میشوند و به علت محدودیت در اجرا حداقلی اجرا میشوند بسیاری از مواردی که قانونگذاران نخستین و رای دهندگان به قوانین رسمی الهای ۵۸ و ۶۸ اعتقاد داشتند اساساً مغفول مانده است نمونه بارز آن قوانین مربوط به شوراها و یا قوانین اههای مشارکت سیاسی که مورد آخر تقریباً هیچ وقت اجرا نشده است، اجرا نشدن قوانین به غیر از اینکه عدالت و اجرای قراردادهای اجتماعی را تعطیل میکند مانع بر سر اصلاح اساسی آن است.
وقتی قانون به صورت حداکثری نوشته شود ولی در عمل قابل اجرا نباشد اساساً اعتقاد به قانون در جامعه و به افول میرود در حالیکه اگر قوانین حداقلی نوشته شود و با مداقه اجرا شوند در اندک زمانی یرادات و اشکالات آن خود را نشان میدهد مقدس یا نامقدس بودن قوانین مربوط به قبل از تصویب و چانه زنی در مورد نحوه تصویب آن است اما وقتی که تصویب شد به عنوان یک قرارداد اجتماعی باید به اجرا درآید.
لازم به ذکر است یادآوری شود بسیاری از آنچه ما امروز به عنوان قوانین میشناسیم در واقع معنای انون مدرن را نمیدهد بلکه مقررات موضوعهای است که کارشناسان و در راس آنها مدیران حوزه هااقدام به نعیین و اعمال فشار برای اجرای آن نمودهاند.
در واقع بزرگترین مشکل جامعه ایران در قانون گرایی اساس مفهوم قانون است که سنگ زیر بنای قانون گرایی است.
برداشتهای مختلف گاه متضاد از یک متن قانونی و اجرای حداقلی آن همترین اقداماتی است که باید برای روی آوردن جامعه به قانون گرایی و تثبیت آن به عنوان عامل ثبات و امنیت در جامعه مطمح نظر قرار بگیرد.