به گزارش همدان پرس؛ موزهها فقط ویترین اشیای تاریخی نیستند؛ آنها شناسنامه فرهنگی، پیشران گردشگری و عامل هویتبخشی به نسلهای آیندهاند. همدان، شهری با عنوان پایتخت تاریخ و تمدن ایران، سالهاست ظرفیتهای بالقوه فراوانی در حوزه میراث و هنر دارد؛ ظرفیتی که به گفته برخی فعالان فرهنگی، در سایه تصمیمات سلیقهای و فقدان مدیریت تخصصی، مغفول مانده است.
علیرضا سهرابی، مجموعهدار آثار هنری ایرانی، یکی از افرادی است که مدعی است با هزینه شخصی و بدون هیچ چشمداشتی، آماده کرده تا یکی از بزرگترین موزههای خصوصی کشور را در همدان راهاندازی کند؛ اما این مسیر تاکنون به سرانجام نرسیده است. گفتوگوی تفصیلی تسنیم با وی را در ادامه میخوانید.
ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از چه زمانی وارد حوزه هنر و مجموعهداری شدید؟
سهرابی: اینجانب علیرضا سهرابی، مجموعهدار آثار هنری ایرانی مرتبط با میراث فرهنگی هستم. متولد حوزه ده همدان، روستای امیرآباد شفیعخان از توابع فامنین. دوران ابتدایی را در روستای خودمان، دوره راهنمایی را در همدان و دبیرستان را در فامنین گذراندم.
در دانشگاه گیلان در رشته زراعت تحصیل کردم، اما از سال ۱۳۶۷ و همزمان با دوران خدمت که در جماران بودم، بهصورت جدی وارد حوزه خوشنویسی شدم. همزمان با تحصیل در دانشگاه نیز در شاخههای هنری فعال بودم.
مجموعهداری را از سال ۱۳۶۸ آغاز کردم و این مسیر، به جمعآوری چندین هزار اثر هنری انجامید؛ آثاری که حاصل سالها مطالعه، شناخت محتوا، پشتکار و هزینه شخصی بوده است.

سرقت مجموعه و آغاز مطالبه موزه
چه اتفاقی باعث شد موضوع موزهدار شدن مجموعه را بهصورت جدی پیگیری کنید؟
سهرابی: از سال ۱۳۸۶، پس از آنکه مجموعهام توسط ۱۱ نفر به سرقت رفت، به این نتیجه رسیدم که این آثار باید در قالب موزه و بهصورت ویترینی نگهداری شوند؛ هم برای صیانت، هم برای استفاده عمومی مردم.
از همان زمان درخواست رسمی موزه را مطرح کردم؛ چراکه این آثار متعلق به تاریخ و فرهنگ ایران هستند، نه یک فرد.
چه شخصیتها و مقامات فرهنگی از مجموعه شما بازدید داشتهاند؟
سهرابی: مجموعهای با این وسعت، طبیعتاً توجه بسیاری از بزرگان را جلب کرد. از جمله حضرت آیتالله خامنهای، ۳۸ سفیر خارجی و جمع زیادی از فرهیختگان، مسئولان فرهنگی، اساتید دانشگاه و متخصصان حوزه باستانشناسی از مجموعه بازدید کردند. رهبر معظم انقلاب و همچنین دکتر حداد عادل رئئیس وقت فرهنگستان بهصراحت پیشنهاد و درخواست موزه شدن مجموعه را مطرح کردند.
جای تعجب دارد که با وجود این حمایتها و حتی دستور مستقیم رهبری، در استان اقدامی برای تعیین تکلیف و ویترینی شدن مجموعه صورت نگرفت و همهچیز در بلاتکلیفی باقی ماند.
اسناد، نامه رهبری و بلاتکلیفی اداری
آیا اسناد و مدارک رسمی در این خصوص وجود دارد؟
سهرابی: بله، اسناد کاملاً موجود است. در سال۱۳۹۷، شورای شهر همدان با رأی مثبت هر ۱۴ عضو، با این موضوع موافقت کرد. همچنین موافقت تمامی اعضای شورای تأمین استان، نامه مقام معظم رهبری، سفارشهای اکید دکتر حداد عادل و درخواست حدود ۱۸۰۰ نفر از نخبگان، هنرمندان و دغدغهمندان فرهنگی کشور جمعآوری و به استانداری وقت تحویل داده شد.
متأسفانه هیچ اقدام عملی صورت نگرفت. شهرداری طی چهار سال، ۳۸ قرارداد تنظیم و خودش آنها را رد کرد. قرار بود خانه تاریخی پوستیزاده برخلاف میل من در اختیار مجموعه قرار گیرد.
به درخواست مسئولان، مؤسسه فرهنگی غیرانتفاعی با سرمایه شخصی تأسیس کردم؛ کاری که امروز حدود ۲۰ میلیارد تومان هزینه داشته است، اما باز هم به تعهدات خود پایبند نماندند.
شما در صحبتهایتان به حاشیهسازی رسانهای هم اشاره دارید. منظور چیست؟
سهرابی:متأسفانه برخی افراد، از جمله یک خبرنگار به نام حسین زندی و یکی از اعضای شورای شهر وقت، با استفاده از روشهای ژورنالیستی، شروع به ایجاد شبهه کردند؛ از اعتقادات دینی بنده گرفته تا نحوه مجموعهداری و بازدیدها.
این فضاسازیها، که بسیاری از آنها اساساً وجود خارجی نداشت، به مجموعه و اعتبار فرهنگی همدان آسیب زد.
جالب اینجاست که امروز همان افراد، با همان روشها، در قالب فعالیتهای فرهنگی، مشغول فعالیت اقتصادی هستند. من مخالف فعالیت کسی نیستم، اما این تناقض میان شعار و عمل، برایم سؤالبرانگیز است.

مشخصاً از مدیران استان چه درخواستی دارید؟
سهرابی: درخواست من روشن است؛ استاندار محترم، معاونان فرهنگی، مدیران میراث فرهنگی و ارشاد و شهردار همدان، در حضور رسانهها از مجموعه بازدید کنند. همچنین اساتید دانشگاه، رئیس گروه باستانشناسی، رئیس پژوهشکده وزارت میراث فرهنگی، جناب دکتر زارعی و سرکار خانم دکتر فخری دانشپورپرور ـ مادر باستانشناسی ایران نیز حضور داشته باشند که دعوت و هزینه آنها را شخصاً تقبل میکنم.
موزهها؛ پیشران گردشگری و اشتغال
بهنظر شما خروجی و کارکرد واقعی موزهها چیست؟
سهرابی: موزه یعنی جذب گردشگر، نگهداشت گردشگر، ایجاد اشتغال و سودآوری برای مردمی که صنعت ندارند.
همدان اگر با نگاه علمی مدیریت شود، میتواند «شهر موزهها و شهر هنرمندان ایران» باشد. اما اگر با نگاه سلیقهای اداره شود، به بنبست میرسد. آمار بالای افسردگی و خودکشی، زنگ خطر جدی است. اینها نتیجه مدیریتهای غیرتخصصی است. من سهم خودم را ادا کردهام؛ حالا نوبت مدیران است یا اصلاح شوند یا کنار بروند.
گفتوگو با علیرضا سهرابی، تنها روایت یک مطالبه شخصی نیست؛ بازتاب دغدغهای عمومی درباره نسبت مدیریت فرهنگی، سرمایه اجتماعی و آینده هویتی همدان است. پرسشی که همچنان بیپاسخ مانده: چرا در شهری با چنین پیشینهای، سرمایههای فرهنگی به جای تبدیل شدن به فرصت، در پیچوخم بروکراسی متوقف میشوند؟