پايگاه خبری همدان پرس، نخستين رسانه آنلاین استان همدان در عرصه اطلاع رسانی
 
 درباره ما | تماس با ما | تعرفه آگهی | شناسنامه | پیوندها | خبرنامه | آرشیو | نظرسنجی | ارسال مطالب | RSS
 
 صفحه نخست | فرهنگ | مجلس | ورزش | حماسه | عکس | شهر و شورا
کد مطلب:  3062تاریخ انتشار:  20 آذر 1392 - 15:21
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
اخبار ویژه » فرهنگ
با یاد ششمین سالروز پرکشیدن هنرمند تئاتر همدان؛

 "شام آخر" علیرضا رجبی "به رنگ پاییز" بود

همان روزها صحبت‌ها از مشکلات او و بسیاری از هنرمندان و نویسندگان بود. متاسفانه جبران مشکلات ایشان در بسیاری موارد نوشداروی بعد از مرگ سهراب می‌شود | غروب 11 آذر 86 مانند بقیه روزها نبود | هنوز هم خاطره تماشای نمایش‌های «سفید، سیاه، خاکستری»، «واقعه در واقعه»، «به رنگ پاییز» و «شام آخر» را به یاد دارم.
به گزارش همدان پرس؛ هرچند یادآوری روزهای تلخ از دست دادن هنرمندان و نویسندگان شهر به حکم وظیفه لازم اما در عین حال بسیار سخت است و بهانه ششمین سالروز سخت‌تر. آذرماه سال 86 هنرمند جوان تئاتر همدان علیرضا رجبی به جاودانگی صحنه پیوست.

همان روزها صحبت‌ها از مشکلات او و بسیاری از هنرمندان و نویسندگان بود. متاسفانه جبران مشکلات ایشان در بسیاری موارد نوشداروی بعد از مرگ سهراب می‌شود. تاکنون بخصوص روزهای وقت وداع با عزیزان از دست رفته مسئولان محترم در سخنرانی‌های مختلف وعده حل مشکلات که بیشتر به اوضاع بیمه درمانی، وضعیت امنیت شغلی و کسب معیشت و حقوق درخور هنرمندان و نویسندگان است، را داده‌اند. اما دریغ از اجرایی شدن این وعده‌ها که باید میزان تحقق آن‌ها را از جامعه اصلی مخاطبان پرسید.


در هر صورت وام درخواستی علیرضا رجبی از صندوقی که عنوان حمایت از نویسندگان و هنرمندان و خبرنگاران را دارد، رسید اما چقدر دیر. به قول پلان پایانی و ماندگار سوته‌دلان زنده‌یاد علی حاتمی از زبان جمشید مشایخی: همه عمر دیر رسیدیم.

در ادامه با یادی از هنرمند فقید علیرضا رجبی، بخشی از حال و هوای آن سال‌ها و این روزها را می‌خوانید:

غروب پاییزی سال 86
همین دیروز، باز هم حکایت دلگیر غروب پاییزی این گوشه از همدان برایم یادآوری شد. آن روزها بخاطر نزدیک بودن دفتر روزنامه هگمتانه سرزدن به برنامه‌های فرهنگی تالار فجر کار هر روزم شده بود. صفحه فرهنگ و هنر هگمتانه به شکلی محل حضور و به درستی حق هنرمندان و نویسندگان شهر بود تا حرف‌ها و درددل‌هایشان را بگویند و رسانه هم به حکم وظیفه منتشر کند. هرچند این تداوم حضور، بعدها دلیل تعطیلی این صفحه شد اما بهترین بهانه بود تا هر از گاهی خبرهای تلخ و شیرین فرهنگ و هنر همدان با حضور یکی از هنرمندان پیشکسوت یا جوان منتشر شود.

غروب 11 آذر 86  مانند بقیه روزها نبود. عصر بارانی آن روز، بهت و اندوه را به یاد محوطه روبروی تالار فجر همدان ‌آورد. اصلا پاییز آرامگاه بوعلی و بخصوص این سو تر محوطه مقابل تالار فجر داستان دیگری داشت و دارد.

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
خبر کوتاه بود و سفرجانکاه. هنرمند جوان تئاتر همدان بعد از یک دوره بیماری به دیدار معبود شتافت. حالا دیگر فرصت دیدار با «علیرضا رجبی» به یاد و خاطره سپرده شد. جمشید نادی همکار عزیز ما در روزنامه، بغض‌اش را فروخورد و راهروی منتهی به محوطه روبرو را نشانم داد. یاد جشنواره نمایش منطقه‌ای همدان افتادم. وقت پایان مصاحبه نوبت گرفتن عکس‌ها شد. علیرضا رجبی هم با اصرار ما تندیس جشنواره را روی پاهایش گرفت و تصویر یکی از هنرمندان منتخب جشنواره ماندگار شد.

هنوز هم خاطره تماشای نمایش‌های «سفید، سیاه، خاکستری»، «واقعه در واقعه»، «به رنگ پاییز» و «شام آخر» را به یاد دارم. همان روزها همکار خبرنگارم «مهرداد حمزه» نوشت: دیگر چه می‌توان گفت؟ حالا علیرضا رجبی بیش از هر زمان دیگر آرام است، شاید به نمایشنامه‌های ننوشته، نمایش‌های بازی نکرده فکر می‌کند. شاید دلش برای تالار فجر تنگ شده باشد و شاید در این اندیشه است که وقتی بهار آمد، نمایش دیگری را به روی صحنه ببرد! حالا دیگر به او می‌گوییم که قرارمان این نبود! عصرها چطور جای خالی تو را بین بچه‌ها پر کنیم، باور کن جایت برای همیشه خالیست مرد! بزرگمرد! آرام بخواب، مرد بازیگر!


صحنه پیوسته به جاست

همان سال با یاد علیرضا رجبی و گرامیداشت روز چهلم درگذشتش مراسمی در فرهنگسرای ابن‌سینا برگزار شد. یاد آن مراسم هم خالی از لطف نیست. ابتدا استاد نصرالله عبادي پيشكسوت تئاتر همدان سخن گفت. سپس مسيب جاويدمهر به نمايندگي از خانواده رجبي از برگزاركنندگان اين مراسم تشكر كرد و درباره جنبه‌هاي رازداري زنده‌ياد عليرضا رجبي و اينكه او شخصيتي شاد و در عين حال با غمي دروني بود، صحبت كرد.

گروه موسيقي «آواي فاخته» به سرپرستي رضا عباسي ياد عليرضا رجبي را با اجراي سه قطعه «گريه ليلي»، «بار سفر» و «با تو رفتم» گرامي داشت. پيش از اجراي موسيقي عباسي گفت: «اين قطعات پیش از این در مراسم زنده‌ياد عباس نفري اجرا شده بود. پس از آن مراسم عليرضا به شوخي به من گفت دوست دارم كه در مراسم من هم اين قطعات اجرا شود. اكنون با تأسف و كنار جاي خالي او اين قطعات را اجرا مي‌كنيم.» رضا عباسي را در اين اجرا موحد فرخ‌نيا، رضا بهادربيگي، سياوش فراگردي، مسعود دولتياري، حبيب احمدي و رضا اديبي همراهي مي‌كردند.

كيانوش بهروزپور، رئيس انجمن نمايش همدان نیز چند خاطره از عليرضا رجبي گفت: در جلسات انجمن نمايش عليرضا هميشه آخرين نفري بود كه از اتاق خارج مي‌شد. همه ما به نوعي و به بهانه‌اي جلسه را ترك مي‌كرديم اما عليرضا با صبوري به تنظيم صورت جلسه‌ها مي‌پرداخت و از آنجا كه خط خوبي داشت بيشتر نامه‌هاي انجمن به خط او بود.

مزدك مهيمني هنرمند و نویسنده تئاتر و سينما و از دوستان نزديك عليرضا رجبي و رضا افشار پيشكسوت تئاتر همدان نيز در مورد او صحبت كردند.

یاد بعضی نفرات
آرام آرام از مقابل محوطه نیمه تاریک، نیمه روشن تالار فجر می‌گذرم. یاد این شعر افتادم. از نزدیک بودن حال و هوای این شعر است که نام شاعر را نیما می‌خوانم. شعر نیما یوشیج این است:

ياد بعضي نفرات
روشنم مي‌دارد
اعتصام يوسف
حسن رشديه
قوتم مي‌بخشد
ره مي‌اندازد
و اجاق کهن سرد سرايم
گرم مي‌آيد از گرمي عالي دمشان
نام بعضي نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگي
سويشان دارم دست
جرأتم مي‌بخشد
روشنم مي‌دارد.

----------------------
گزارش: فرزاد سپهر
---------------------
ایمیل مستقیم:   info@hamedanpress.irشماره پیامک:   500023370000
 نظرات بینندگان:
جاویدمهر|22 دی 1392 - 8:22
 سپهر عزیز قلمت مثل همیشه شیوا ، قشنگ و دلنشین بود . سپاس
نظر شما:
[ لطفاً از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید ]
نام: 
نظر شما: 
*
ایمیل: 
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
*       
 
 صفحه نخست | فرهنگ | مجلس | ورزش | حماسه | عکس | پیوندها | آرشیو | RSS
همدان پرس؛ رسانه آنلاین با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به همدان پرس است و باز نشر مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است
info@hamedanpress.ir