به گزارش همدان پرس؛ خبر آمد درختی از گونه عناب در همدان قادر است در یك فصل باروری خود به 12 حالت گوناگون جلوهگری كند. این درخت در یك شاخه گلهای تازه رسته دارد و همزمان در شاخههای دیگرش دانههای قد و نیمقد میوه به نوبت منتظرند جان بگیرند و بزرگ شوند و رنگ و طعم بیایند تا سرانجام به دامان عطار بیفتند.
درخت عناب ویژه اغلب نقاط سردسیری ایران است در حالی كه خاستگاه اصلی آن استان خراسان جنوبی با مركزیت بیرجند میباشد. این درخت با شرایط معمول خود سالی یكبار میوه میدهد و چون دیر به گل مینشیند از گزند سرمای بهاره در امان مانده و میوه آن هم نهایت مهرماه قابل برداشت است.
اما اتفاقی كه با هنرمندی و خلاقیت باغبان نامآشنا و خستگیناپذیر شهرمان آقای پرویز ملكزاده افتاده، این است كه چند اصله گونه درخت عناب پس از یك دوره تحقیق و مراقبت 4 ساله از خردادماه امسال دایم در حال گلافشانی و باروری است و هماینك 12 حالت پرورش میوه عناب بر یك پایه درخت در باغ را میتوان مشاهده كرد. این است حكایت باغبان عاشق شهر ما؛ حكایتی كه آغاز و پایانش به همین جا ختم نمیشود.
از دیدنیهای باغ شگفتانگیز ملكزاده این است كه انواع میوههای همخانواده نارس و رسیده را میتوان همزمان بر یك پایه نظاره كرد و چید و خورد. یك طرف درخت سیب با چند پیوند زرد و قرمز و لبنان و گلاب و سیب ترشمزه سوی دیگر درختی كه زردآلویش همان اوایل فصل تابستان تمام شده و آلوهای زرد و سیاه هنوز در حال رسیدن است.
آنطرفتر آلبالوی كال در كنار گونههای زودرس آلبالوی به خون نشسته و اینسو و آنسوی دیگر بادامهایی با پوسته سبز و قرمز و درختهای سماق و گلابی سیاه و گردوی پوست كاغذی كه عمل آوردن هر یك از آن كار صد باغبان كاركشته و رنج كشیده میتواند باشد.
اما این هم تمام حكایت باغبان عاشق شهر ما نیست. اگر با ملكزاده از دوران جوانی و پختگیاش آشنا بوده باشی خوب میدانی كه او تمام زندگی و هستیاش را برای رسیدن به اوج بندگی انسان با متجلی ساختن نعمتهای ناب خداوندی با دهها نوع میوه چهار فصل در طبق اخلاص گذاشته است. خود او میگوید: خداوند هیچ انسانی را بدون استعداد خلق نكرده است اما این انسان ناگزیر در دهههای آینده با مشكل محدودیت زمین و غذا روبهرو خواهد بود. به همین خاطر است كه ملكزاده با خلاقیت و پشتكار مثالزدنیاش توانسته است درختچههای كوچكی با ارتفاع 10 تا 15سانتیمتر از گونههای آلوی قطره طلا، هلو، هلو انجیری، شلیل، بادام، گردو، آلبالو و همین عناب را به بار بنشاند.
باز هم میگوید: عشق و هدف من این است كه نسلهای آینده با حداكثر استفاده از حداقلترین منابع راه خود را پیدا كنند. حتماً به همین دلیل است كه در باغ ملكزاده انواع نهالچههای درخت میوه با یك یا دو وجب فاصله كنار هم به سازش رسیدهاند و به نوبت خصلت نوع میوه فصلی خود را بارآوری میكنند.
ملكزاده با وجود تمام رنج و تلاش بدون وقفهاش برای تحقیق و تولید میگوید: ثمره تلاش و زحمتم را بر خود حرام كرده و تمام رضایت و تلاشم این است كه طعم آلبالو و گیلاس ناب را بر كودكان و مردم محروم كنارههای پرت شهر بچشانم.
ملكزاده اما این روزها از مرارتهای بسیار انسان و زمان و از همه بیشتر غم تشنگی نهالههای عزیزش در هجوم شرارههای بیرحم و سوزان تابستان كوهستان بسیار خسته و رنجور مینماید. او را میبینی كه به علت خستگی مفرط و درد استخوان حتی ایستاده قادر به نماز نیست و در هر وقت تكلیف و نشسته دست نیایش به سوی خدای خود میبرد. او تنهاست و اگر فرزندان تحصیلكرده و لایق در كنار همسر دلسوزش در هنگامههای صبح و ظهر و عصر باغ پربركت با سطل و آبپاش به مدد او كمر همت بستهاند تا مگر نیمهآبی به ریشه تشنه درختی برسانند، نه برای چشیدن طعم شیرین میوهای، بلكه از چشمان نگران دخترك مهجور میخوانی دغدغه دارد نكند پدر را از این همه سختی و تنهایی گزندی وارد آید.
به سختی میتوان از دهان ملكزاده شنید كه پیام و گلایهای از مسئول و مدیرانی كه هزاران چاره برای اهل تحقیق و تولید دارند، داشته باشد. میگوید هیچ انتظار از كسی و مسئولی ندارم، اما شاید بتوان از قول او نوشت هر كوشش و تلاشی كه به تولید و خدمت به جامعه منجر شود، مزدش با خداست.
وی با خود زمزمه میكند و من میشنوم كه میگوید: قدم نهادن در راههای ناشناخته و ناهمواری كه هر كس زحمت آزمودن آن را به خود نمیدهد، ارزشمند خواهد بود؛ چراكه در ماورای راههای ناهموار افقهای تازهای بر روی دنیای آینده باز خواهد شد.
من ملكزاده را در آن غروب سنگین با باغش تنها میگذارم و نمیدانم چگونه قادر خواهد بود روزانه با هزینههای كمرشكن 120 هزار تومان برای هر تانكر آب 10 هزار لیتری درختهای ارزشمند و تشنه خود را از مرگ ایستاده نجات دهد.
-----------------
میثم ناصرنژاد
-----------------